, ,

سیستم های انرژی در ورزش: ۱- دستگاه فسفاژن

سیستم های انرژی فسفاژن

نویسنده: علیرضا نیک نام (متخصص فیزیولوژی ورزشی)

آدرس صفحه اینستاگرام: Sportphysiologist@  آدرس ایمیل: [email protected]

خلاصه و نکات کلیدی

  • به طور کلی سیستم های انرژی به دو دسته هوازی و بی هوازی تقسیم می شوند که دستگاه بی هوازی خود به دو بخش دستگاه فسفاژن و لاکتیک اسید (گلیکولیز بی هوازی) تقسیم بندی می شود.
  • در سیستم فسفاژن ATP و CrP به صورت ذخیره در سلول ها وجود دارد تا در هنگام نیاز به حرکات سریع و شدید آزاد شده و انرژی آنی یا فوری در اختیار سلول قرار دهند.
  • این سیستم برای فعالیت هایی که حداکثر تا ده ثانیه با تمام سرعت و قدرت انجام می گیرد کفایت می کند. مانند: دو ۱۰۰متر- پرتاب ها- وزنه برداری – استارت ها.
  • در یک فعالیت ۱۰ ثانیه ای شدید ۴ ثانیه اول ATP مصرف شده و تخلیه می شود و ۶ ثانیه باقی مانده کراتین فسفات تولید انرژی کرده و ATP را بازسازی می کند. در نتیجه ذخیره کراتین فسفات از ATP در سلول بیشتر است.
  • اهمیت دستگاه فسفاژن در سرعت فراهمی انرژی نهفته است نه در مقدار انرژی موجود در آن.
  • بازیابی سیستم فسفاژن (بازسازی کراتین فسفات) به واسطه دستگاه تولید انرژی هوازی و آنزیم کراتین کیناز میتوکندریایی انجام می شود.

کلمات کلیدی: فسفاژن، سیستم انرژی، کراتین، کراتین کیناز، آدنوزین تری فسفات

مقدمه

به طور کلی برای تأمین انرژی مورد نیاز عضلات سه دستگاه تولید (نوسازی) انرژی ATP

وجود دارد که عبارتند از:

  1. دستگاه کراتین فسفات یا فسفاژن ( ATP-PC )
  2. دستگاه لاکتیک اسید یا گلیکولیز بی هوازی
  3. دستگاه فسفوریلاسیون اکسایشی یا هوازی

این سه دستگاه نیازهای سوخت و سازی عضلات را در شرایط گوناگون فعالیت بدنی نأمین می کنند. ورزش های گونانگون راه های ویژه ای برای تولید انرژی در اختیار دارند. دوهای سرعت، پرش ها و پرتاب ها ورزش هایی هستند که نیرویی زیاد در زمانی کوتاه لازم دارند بنابراین توان تولید انرژی در آن ها خیلی مهم است. از سوی دیگر دو ماراتن، شنا های طولانی و همه دوهای استقامت و صحرا نوردی، ورزش هایی هستند که به توان اندکی نیاز دارند، اما انرژی لازم باید برای مدت زمانی طولانی در سطح کم باید تامین شود.

بنابراین در فعالیت هایی که توان اهمیت بارزتری دارد، دستگاه فسفاژن و تا حدودی دستگاه گلیکولیز بی هوازی وظیفه نوسازی ATP را دارند، و در ورزش های استقامتی طولانی مدت، دستگاه اکسیژن باید به صورت غالب کار کند تا انرژی لازم را تدریجاً با استفاده از اکسیژن و مواد سوختی درون عضلانی (سوبسترا) تامین کند.

سیستم فسفاژن و گلیکولیز بی هوازی هر دو در سیتوپلاسم به سرعت می توانند ATP را بازسازی کنند و این مزیتی است که می تواند هنگام نیاز سلول به تولید آنی ATP را پاسخگو باشد (مثلا، فعالیت های ورزشی خیلی شدید). اما عیب آن ها این است که فرآورده های متابولیکی را (Pi، یون هیدروژن) را سریعاً وارد سیتوپلاسم می کنند و باعث افزایش اسیدوز و در نتیجه افت عملکرد می شوند. [پس ما نمی توانیم برای مدت های طولانی از این دو سیستم استفاده کنیم].

دستگاه فسفـاژن یا ATP-pc

کراتین-فسفات یکی از ترکیبات پرانرژی است که به سرعت ATP را در سطح تارهای عضلانی نوسازی می کند. ،کراتین فسفات (CrP) در حد کمی می تواند در تارهای عضلانی ذخیره شود و هر گاه پیوندهای پر انرژی موجود در ساختار آن شکسته شود، مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی بیولوژیکی آزاد می شود. روشن است که این انرژی با انرژی لازم برای بازسازی ATP انطباق پیدا می کند.

به عبارتی دیگر،تا وقتی CrP کافی در تارهای عضلانی وجود داشته باشد، ATP با همان سرعتی که تجزیه می شود (توسط انرژی حاصل از تجزیه Pc) بازسازی خواهد شد. بنابراین برای به ازای هر مولکول CrP که تجزیه می شود یک مول ATP بازسازی خواهد شد. مقدار کلی ATP و CrP در تارهای عضلانی (که باهم فسفاژن نامیده می شوند) بسیار کم است.

به طور کلی در عضلات مردان جمعا” ۰.۶ مول و در عضلات زنان ۰.۳ مول فسفاژن وجود دارد. بنابراین مقدار انرژی قابل تحویل در این دستگاه اندک و محدود است. در واقع اگر قرار باشد یک فرد ۱۰۰ متر را با آخرین سرعت و توان خود بدود، ذخیره فسفاژن عضلات فعال شده اش احتمالا” در پایان کار تمام خواهد شد.

با این همه، مزیت دستگاه فسفاژن در سرعت فراهمی انرژی نهفته است نه در مقدار انرژی موجود در آن. این موضوع در رابطه با  فعالیت های بدنی و ورزش های شدید کوتاه مدت، بسیار اهمیت دارد. برای مثال فعالیت هایی مانند، به سرعت دویدن، پرش، شنا کردن که برای مدتی کوتاه و سریع انجام می شوند، همه بر فسفاژن موجود در عضلات متکی هسـتند.

در جدول ۱ خلاصه ای از دستگاه ATP-pc در رابطه با مقدار کل انرژی موجود در بدن بیان شده است، توجه کنید که مقدار CrP ذخیره شده در تارها عضلانی از مقدار ATP بیشتر است، زیرا همیشه CrP برای بازسازی  ATP به کار گرفته می شود.از روی این جدول می توان مقدار اکسیژن مورد نیاز برای هر کیلوگرم از عضله جهت ریکاوری ATP-Pc را محاسبه کرد.

برای مثال ۶۶ تا ۸۱ هزارم مول اکسیژن برای هر کیلوگرم از عضله لازم است تا ۲۳-۱۹ هزارم مول از این دو ترکیب فسفات دار ساخته شود. باید توجه داشت که برای ساخته شدن یک مول ATP به تنهایی ۳.۵ لیتر اکسیژن به روش متابولیسم هوازی لازم است.

 

جدول ۱. برآورد انرژی موجود در بدن از طریق دستگاه ATP-pc

 

شـرح انـرژیATPPCATP+Pc
۱-     غلظت عضلانی

الف- هزارم مول برای هر کیلو گرم از وزن عضله

 

ب- هزارم مول برای کل توده عضلانی (۳۰ کیلوگرم)

 

۶-۴

 

۱۸۰-۱۲۰

 

۱۷-۱۵

 

۵۱۰-۴۵۰

 

۲۳-۱۹

 

۶۹۰-۵۷۰

۲-     انرژی سودمند ( با فرض ۱۰ کیلوکالری برای هر مول ATP)

الف- کیلوکالری برای هر کیلوگرم از وزن عضله

 

ب- کیلو کالری برای کل توده عضلانی

 

 

۰.۴-۰.۶

 

۱.۱-۲.۸

 

 

۰.۱۵-۰.۱۷

 

۴.۵-۵.۱

 

 ۰.۱۹-۰.۲۳

 

۵.۶-۷.۹

۳-     معـادل اکسیژن*

الف- هزارم لیتر برای یک کیلوگرم از عضله

 

ب- هزارم لیتر برای کل توده عضلانی

 

۲۱-۱۴

 

۶۳۰-۴۲۰

 

۶۰-۵۳

 

۱۸۰۰-۱۵۹۰

 

۸۱-۶۶

 

۲۴۳۰-۲۰۱۰

*با این فرض که برای تولید هرمول ATP به روش هوازی ۳.۵ لیتر اکسـیژن لازم است.

چرا نمی توانیم فعالیت های شدید فسفاژنی را برای مدت طولانی ادامه دهیم؟

هنگام فعالیت های ورزشی خیلی شدید و کوتاه مدت، آدنوزین تری فسفات (ATP) تجزیه شده و انرژی لازم برای انقباضات عضلانی را فراهم می کند. اما محصولات این واکنش در صورت تجمع می تواند عملکرد انقباضی را مختل کند برای مثال همواره تجزیه ATP باعث افزایش غلظت یون هیدروژن (H+) می شود که به نوبه خود باعث اسیدوز و درنتیجه اختلال در عملکرد سلولی (خستگی) می شود.

کراتین فسفات چگونه ATP را نوسازی می کند؟

واکنش کراتین کیناز (CK)، با تجزیه کراتین فسفات می تواند، انرژی لازم برای پیوند دادن فسفات های معدنی (Pi) به آدنوزین دی فسفات (ADP) فرایند تولید ATP را تسهیل کند. بنابراین واکنش کراتین کیناز چند خاصیت مهم دارد:

  • تشکیل ATP انرژی بالقوه برای ادامه فعالیت های شدید انقباضی را فراهم می کند.
  • تشکیل ATP به نوبه خود باعث بافرینگ یون هیدروژن و درنتیجه کاهش اسیدیته می شود.
  • این واکنش با حذف ADP می تواند از کاهش شارژ انرژی درون سلولی جلوگیری کرده و به نوبه خود خستگی را کاهش دهد و همچنین، تا حدی از بروز بحران های انرژی در سطح سلولی پیشگیری می کند.

نکته: چون ذخایر CrP کم است، پس از اتمام اسیدوز زیاد شده و خستگی عضلانی پدیدار می شود. اگرچه تنها مکانیزم خستگی این نیست.

(واکنش کراتین کیناز در سیتوزول)

کراتین + فسفات آزاد + انرژی آزاد کراتین-فسفات 

ATP ⇒ انررژی آزاد + ADP+ Pi

(انرژی آزاد حاصل از واکنش کراتین کیناز صرف پیوند دادن ADP و Pi برای تشکیل ATP می شود)

 

کراتین فسفات چگونه بازیابی (نوسازی) می شود؟ 

بازیابی سیستم فسفاژن (بازسازی کراتین فسفات) به واسطه دستگاه تولید انرژی هوازی و آنزیم کراتین کیناز میتوکندریایی انجام می شود. کراتین کیناز میتوکندری (CKmito) در فضای بین غشایی میتوکندری وجود دارد، جایی که فسفوکراتین (CrP) را با استفاده از ATP تولید شده توسط میتوکندری و کراتین (Cr) موجود در سیتوزول (حاصل واکنش کراتین کیناز سیتوزولی یا خوردن کراتین) بازسازی می کند.

بنابراین کراتین کیناز میتوکندریایی از ATP تولید شده و کراتین موجود در سیتوزول، کراتین فسفات (PCr) تولید می کند. سپس کراتین فسفات تولیدی (بازسازی شده)، به سیتوزول رفته و توسط آنزیم های کراتین کیناز سیتوزولی ATP را مجدداً بازسازی می کنند.به این مجموعه واکنش های مصرف و بازسازی کراتین فسفات شاتل کراتین فسفات می گویند.

بنابراین دو نوع کراتین کیناز وجود دارد:

  • ایزوفورم سیتوزولی (تجزیه کراتین  فسفات در سیتوزول و تشکیل ATP برای استفاده توسط تارچه های عضلانی)
  • ایزوفورم میتوکندریایی (بازسازی کراتین فسفات توسط انرژی (ATP) حاصل سیستم هوازی)

 

بازسازی کراتین فسفات توسط شاتل کراتین کیناز

شماتیکی از سنتز فسفاژن میتوکندریایی و مکانیزم‌های انتقال آن. اختصارات: آدنوزین دی‌فسفات (ADP)، آدنوزین تری‌فسفات (ATP)، آدنیلات ترانسلوکاز (ANT)، کراتین (Cr)، کراتین کیناز سیتوزولی (cyto-CK)، کراتین کیناز میتوکندریایی (mito-CK)، فسفوکراتین (PCr)، فسفات (Pi).

 

تخلیه کراتین فسفات چگونه با گلیکولیز تعامل می کند؟

نسبت ATP تولیدشده از طریق استفاده از CrP و گلیکولیز بی‌هوازی به مدت و شدت تمرین بستگی دارد. حداکثر سرعت تأمین ATP از طریق CrP بیشتر از گلیکولیز است و در سه ثانیه ابتدایی انقباض، تجزیه CrP حدود ۷۰ درصد از تولید ATP را تأمین می‌کند. با این حال، سرعت تجزیه CrP پس از چند ثانیه انقباض حداکثری کاهش می‌یابد و در این مرحله، نقش گلیکولیز در تأمین ATP افزایش می‌یابد.

یک تعامل متابولیکی پیچیده بین فرآیندهای هوازی و بی‌هوازی و همچنین بین استفاده از CrP و گلیکولیز وجود دارد. استفاده از CrP با افزایش غلظت فسفات غیرآلی (Pi) همراه است که به‌عنوان یک سوبسترای محدودکننده در مرحله تولید جریان گلیکولیز، یعنی آنزیم گلیکوژن فسفریلاز، عمل می‌کند. افزایش Pi باعث تحریک گلیکولیز شده و می‌تواند تغییر مسیر تأمین ATP از CrP به گلیکولیز را توضیح دهد.

از سوی دیگر، کاهش سرعت استفاده از CrP ممکن است نتیجه کاهش محتوای CrP در عضله و محدودیت‌های سینتیکی واکنش کراتین کیناز باشد، به‌طوری که نسبت کاهش‌یافته CrP /Cr می‌تواند حداکثر سرعت تجزیه CrP را کاهش دهد. در نتیجه، کاهش CrP ممکن است منجر به کاهش توان بی‌هوازی شود و حتی پیش از تخلیه کامل ذخایر CrP، به خستگی عضلانی کمک کند.

نسبت ATP بی‌هوازی تأمین‌شده از طریق CrP در شروع تمرین بالا خواهد بود، در حالی که پس از حدود ۶ ثانیه از تمرین با حداکثر تلاش، گلیکولیز بی هوازی نقش غالب را در تولید ATP خواهد داشت. CrP به‌سرعت در دوره‌های استراحت بازسازی می‌شود، به‌طوری که نیمی از ذخایر تخلیه‌شده آن پس از تقریباً ۳۰ ثانیه بازیابی می‌شود، در حالی که حذف لاکتات عضلانی (محصول گلیکولیز بی هوازی) فرآیندی کندتر است و حدود ۱۰ دقیقه طول می‌کشد تا نیمی از لاکتات انباشته‌شده حذف شود. بنابراین، در تمرینات تناوبی با دوره‌های استراحت کوتاه، استفاده از CrP فرآیند غالب در تولید ATP خواهد بود.

 

تمرین پذیری و تقویت سیستم فسفاژن 

چندین مطالعه نشان داده‌اند که میزان ATP و CrP در عضله (بر حسب گرم عضله) با تمرین طولانی‌مدت تغییر نمی‌کند (برای منابع، به Saltin و Gollnick مراجعه کنید). با این حال، افزایش توده عضلانی فعال از طریق تمرین مقاومتی یا سرعتی می‌تواند مقدار کلی ATP-PCr قابل استفاده در حین تمرین را افزایش دهد. افزایش توده عضلانی فعال همچنین باعث افزایش حجم توزیع لاکتات شده و در نتیجه مقدار ATP تولیدشده از طریق گلیکولیز بی‌هوازی را تقویت می‌کند. هیپرتروفی ناشی از تمرین می‌تواند ظرفیت بی‌هوازی را افزایش داده و بهبود عملکرد در تمرینات با شدت بالا (HIE) را تسهیل کند.

تمرینات سرعتی ممکن است کنترل عصبی-عضلانی را از طریق تغییر در ترتیب نسبی فعال‌سازی عضلات و افزایش به‌کارگیری یا فرکانس شلیک واحدهای حرکتی تند انقباض تغییر دهد. این سازگاری‌ها مشابه با تمرین مقاومتی هستند، جایی که افزایش اولیه در قدرت عضلانی بیشتر به عوامل عصبی نسبت داده می‌شود تا هیپرتروفی.

سازگاری‌های عصبی ناشی از تمرینات سرعتی، علاوه بر تأثیرات مفید بر سرعت انقباض و توان عضلانی، می‌توانند توده عضلانی فعال را افزایش داده و در نتیجه ظرفیت بی‌هوازی را بهبود بخشند. با این حال، دانش ما درباره تأثیر تمرینات سرعتی بر سیستم عصبی به دلیل چالش‌های فنی موجود در ارزیابی این تغییرات، محدود است.

مکمل کراتین (Cr) به‌طور گسترده‌ای برای بهبود عملکرد در تمرینات با شدت بالا (HIE) استفاده می‌شود. در یک مطالعه مهم، Harris و همکاران نشان دادند که میزان کراتین و فسفوکراتین در عضله می‌تواند با تأمین غذایی کراتین افزایش یابد. مصرف خوراکی کراتین باعث افزایش غلظت آن در خون و عضله می‌شود و بخشی از کراتین اضافی به فسفوکراتین تبدیل می‌شود، که این فرایند توسط آنزیم کراتین کیناز کاتالیز می‌شود.

در یک فرد متوسط، مصرف کراتین باعث افزایش ۲۰ درصدی در میزان کل کراتین (TCr = Cr + CrP) می‌شود، که در این بین، بخش فسفوکراتین حدود ۱۰ درصد از این افزایش را تشکیل می‌دهد. با این حال، تفاوت‌های زیادی در پاسخ به مکمل کراتین بین افراد وجود دارد، به‌طوری که اثرات بیشتر در افرادی که محتوای اولیه کراتین در عضله آن‌ها پایین است (مثلاً گیاه‌خواران) مشاهده می‌شود و در افرادی که محتوای اولیه کراتین عضلانی آن‌ها به‌طور طبیعی بالا است، این اثرات مشاهده نمی‌شود، که نشان‌دهنده سقف حداکثری برای میزان کل کراتین عضلانی حدود ۱۵۰-۱۶۰ میلی‌مول در کیلوگرم عضله خشک است.

مستندات زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد مصرف مکمل کراتین می‌تواند عملکرد را در تمرینات با شدت بالا (HIE) به‌ویژه در طول تمرینات تناوبی که در آن فسفوکراتین منبع غالب ATP بی‌هوازی است، افزایش دهد. بارگیری کراتین قبل از تمرین یا در طول دوره تمرین می‌تواند به دلیل اثر ارگونیک کراتین، بار تمرینی را افزایش دهد و در نتیجه سازگاری‌های تمرینی را تقویت کند. این ممکن است توضیح‌دهنده افزایش قدرت عضلانی در ترکیب تمرینات مقاومتی با بارگیری کراتین باشد.

 

نکات تکمیلی 

ظرفیت بی‌هوازی نقش مهمی در عملکرد در تمرینات با شدت بالا (HIE) دارد و می‌تواند از طریق تمرین و/یا تغذیه بهبود یابد. تمرین می‌تواند توده عضلانی فعال را از طریق هیپرتروفی (افزایش توده عضلانی) یا تغییرات در فراخوانی تار/عضله (استفاده بهینه‌تر از عضلات موجود) افزایش دهد.

افزایش توده عضلانی فعال ظرفیت بی‌هوازی را از طریق افزایش دسترسی به CrP و افزایش بازتوزیع لاکتات بهبود می‌بخشد. تمرین باعث افزایش محتوای CrP در عضله نمی‌شود یا به خیلی کم ان را بهبود می بخشد اما ظرفیت بافری عضلانی را افزایش می‌دهد، که اولین خط دفاع در برابر اسیدوز متابولیکی است.

مداخلات تغذیه‌ای می‌توانند به بهبودهای ایجاد شده توسط تمرین در ظرفیت بی‌هوازی افزوده شوند. بارگیری کراتین ظرفیت بی‌هوازی را هم از طریق افزایش محتوای کراتین فسفات در عضله و هم از راه بهبود ظرفیت بافری افزایش می‌دهد. مکمل‌های بتا آلانین و بی‌کربنات نیز می‌توانند ظرفیت بافری را بهبود بخشند. شواهد قوی وجود دارد که مداخلاتی که ظرفیت بی‌هوازی را افزایش می‌دهند، عملکرد را در تمرینات با شدت بالا بهبود می‌بخشند.

علاوه بر این، اثرات ارگونیک کراتین، بی‌کربنات و بتا آلانین به ورزشکاران این امکان را می‌دهد که بار تمرینی را افزایش دهند و سازگاری بهبود یافته در تمرین ممکن است به اندازه اثرات مستقیم مکمل‌ها اهمیت داشته باشد. باید ذکر شود که برخی از محققان، بر اساس آزمایشات در عضلات یا فیبرهای عضلانی جداشده از جوندگان، استدلال کرده‌اند که اسیدوز لاکتیکی با خستگی ارتباطی ندارد یا حتی اسید لاکتیک به‌عنوان یک داروی ارگوژنیک شناخته می‌شود.

با این حال، شواهد قوی از مطالعات در بدن زنده انسان‌ها که در حال تمرین هستند نشان می‌دهد که مداخلات غذایی که اسیدوز را کاهش می‌دهند، عملکرد را بهبود می‌بخشند و این امر از ایده‌ به‌عنوان یک عامل مهم در خستگی حمایت می‌کند.

شواهد واضحی وجود دارد که کراتین، بی‌کربنات و بتا آلانین اثرات ارگونیک در تمرینات با شدت بالا دارند. با این حال، بسیاری از محصولات تجاری با مواد شیمیایی شبیه به استروئید آلوده شده‌اند. حدود ۲۰ درصد از مکمل‌های غیر هورمونی حاوی استروئیدهای آنابولیک آندروژنیک بودند.

اگرچه کراتین، بی‌کربنات و بتا آلانین به‌عنوان مواد غیرقانونی طبق فهرست مواد ممنوعه منتشرشده توسط آژانس جهانی ضد دوپینگ (WADA) طبقه‌بندی نمی‌شوند، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ورزشکارانی که از این مکمل‌ها استفاده می‌کنند، به دلیل آلودگی محصولات، در معرض نقض‌های تصادفی دوپینگ قرار دارند.


 

درباره  ATP  بیشتر بدانیم:

ATP پول رایج درون سلولی است، که برای هر فعل و انفعال شیمیایی درون سلول انرژی بالقوه یا گروه فسفاتی را می تواند تامین کند. آدنوزین تری فسفات (ATP) یک ترکیب آلی و هیدروتروپ است که انرژی مورد نیاز برای پیش بردن بسیاری از فرایندها در سلول های زنده مانند انقباض عضلانی، انتشار تکانه عصبی، انحلال میعانات و سنتز شیمیایی فراهم می کند. ATP که در تمام اشکال شناخته شده حیات یافت می شود اغلب به عنوان «پول رایج درون سلولی» وظیفه انتقال انرژی درون سلولی را دارد.

هنگامی که در فرآیندهای متابولیک مصرف می شود، به آدنوزین دی فسفات (ADP) یا آدنوزین مونوفسفات (AMP) تبدیل می شود. فرآیندهای دیگر ATP را بازسازی می کنند به طوری که بدن انسان هر روز معادل با وزن بدن خود، ATP را بازیافت می کند. همچنین پیش ساز DNA و RNA است و به عنوان کوآنزیم استفاده می شود. از دیدگاه بیوشیمی، ATP به عنوان یک نوکلئوزید تری فسفات (نوکلئوزید+فسفات= نوکلئوتید) طبقه بندی می شود، که نشان می دهد که از سه جزء تشکیل شده است: یک پایه نیتروژن (آدنین)، ریبوز قند و تری فسفات.


درباره کراتین کیناز بیشتر بدانیم:

کراتین کیناز یا کراتین فسفوکیناز (CPK) آنزیمی است که در چرخه مصرف انرژی بافتی به ویژه عضلات شرکت می کند. نام سیستماتیک آن کراتین فسفوترانسفراز(کلاسII آنزیمی) است. در هر گرم از عضلات اسکلتی، قلب و مغز به ترتیب ۲۰۰۰ ،۶۰۰ و۲۵۰ واحد از این آنزیم وجود دارد. سایر اندام ها مانند کلیه و ریه مقدار کمتری از این آنزیم را دارا می باشند.کراتین کیناز یک دایمر با وزن مولکولی ۵۰۰۰ دالتون است که از ۳ ایزوآنزیم اصلی( MM،MB، BB) که هریک متشکل از دو زنجیره پلی پپتیدی می باشد، تشکیل شده است.

ژن این دو زنجیره پلی پپتیدی روی کروموزوم های متفاوت واقع است. نوع BB این آنزیم در بافت مغز و همچنین در بافت های عصبی، تیروئید، کلیه، ریه و امعاء ؛ نوع MB در عضله قلب و دیافراگم به میزان ۳۵-۲۵%  و در عضلات اسکلتی به میزان ۱ درصد ؛ نوع MM در عضلات اسکلتی به میزان ۹۸ درصد و در عضله قلبی به میزان ۷۰ درصد و همچنین در استخوان ها موجود می باشند. اين سه ايزوآنزیم، در سيتوزول مي باشند و به ايزوآنزیم هاي سيتوزولی معروف هستند. علاوه بر اين، وجود دو ايزوآنزيم میتوکندریایی كراتين كيناز (umtCK؛ smtCK) نیز از طريق روش الكتروفورز به اثبات رسيده است.

 

منابع

Saltin B, Gollnick PD. Skeletal muscle adaptability: significance for metabolism and performance. In: Peachey LD, Adrian RH, Geiger SR, editors. Handbook of physiology. Bethesda: American Physiological Society; 1983. pp. 555–۶۳۱.

Harris R, Söderlund K, Hultman E. Elevation of creatine in resting and exercised muscle of normal subjects by creatine supplementation. Clin Sci. 1992;83:367–۳۷۴. doi: 10.1042/cs0830367.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *